یاد استاد بخیر : دکتر احمد علی معاضدی
- ۰ نظر
- ۲۲ مرداد ۰۳ ، ۱۲:۰۶
تحلیل جامعه شناسی علم مدرن
حسین کچویان
بحث ما تحلیل جامعهشناختی علم مدرن با نظر به نقصانها و مشکلاتی است که در فرایند توسعه و بسط خود پیدا کرده است. به عنوان مقدمه، ابتدا مطالبی درباره معنای تحلیل جامعهشناختی علم و معرفت و پیامدهای این نوع فهم بیان میشود.
در یک بیان کلی، نگاه جامعهشناختی به علم، یعنی نگاه از منظر تعاملاتی که علم با جامعه از دو وجه دارد: هم از حیث تبعات و آثاری که جهان اجتماعی با تمام حواشی، ضمایم و حوزههای آن مثل اقتصاد، سیاست و فرهنگ بر علم دارد؛ و هم از جهت تأثیر و تأثراتی که خود علم بر وجوه مختلف جهان اجتماعی میگذارد. البته این نگاه، ابعاد متکثری دارد که به برخی وجوه آن اشاره میشود.
بخشی از مباحث این حوزه، مربوط به این است که حوزه سیاست، اقتصاد، فرهنگ و یا دین، چه تأثیری بر علم دارد. در خود علم هم مباحث زیادی وجود دارد؛ مثلاً اگر علم را به عنوان یک نهاد در نظر بگیریم، عالمان علوم، روشهای توزیع و انتشار علم و مؤسسات علمی و دانشگاهی، برخی از جنبههای مختلفی هستند که در جامعهشناسی علم باید ارتباط آنها را با جنبههای مربوط به حوزه اجتماعیات بررسی کنیم. به عنوان مثال، در زمینه ارتباط علم با سیاست، تأثیر فلان حزب در توسعه علم به طور کلی و یا توسعه یک علم خاص چگونه است؟ تأثیر و تأثری که ایدئولوژیها در فرایند بسط، توسعه و یا تغییرات علم دارند، چگونه است؟ تحولات و رخدادهای سیاسی مثل کودتا و انقلاب، در بسط و توسعه علوم چه نقشی دارند؟ ارتباط این امور، در حوزه جامعهشناسی علم باید بررسی شود.
در اینجا باید به یک نکته مهم توجه داشته باشیم تا بحث جامعهشناسی علم مدرن، در بنیادیترین وجوه آن درک شود و آن تفاوت میان دو نوع نگاه و تلقی از علم است. اگر ما نگاه اجتماعی به علم را در تقابل با نگاه مطلق و خالص به علم در نظر بگیریم، روشن میشود که چه انتظاری از این بحث میتوانیم داشته باشیم.