راهنمای المپیاد جهانی زیست شناسی
- ۰ نظر
- ۲۹ آبان ۹۴ ، ۰۷:۳۷
بر اساس برنامه زمان بندی در سال 2018 المپیاد جهانی زیست شناسی در ایران بر گزار می شود. برای اطلاعات بیشتر و آشنائی با سایت جهانی المپیاد زیست شناسی به
www.ibo-info.org مراجعه نمائید.
http://www.ibo-info.org/next-ibos
ibo n° | year | country | city | date | status | website |
---|---|---|---|---|---|---|
27 | 2016 | Vietnam | Hanoi | July 17-24 |
accepted |
http://www.ibo2016.org |
28 | 2017 | United Kingdom | Coventry |
July 23-30 |
accepted | |
29 | 2018 | Iran | Shiraz |
accepted | ||
30 |
2019 |
Hungary |
Szeged |
July 12-20 |
accepted |
|
31 |
2020 |
Japan |
accepted |
کتاب تدریس جذاب زیست شناسی
عنوان: تدریس جذاب زیست شناسی
حجم: 2.1 مگابایت
توضیحات: همراه پیشوندها و پسوندهای مورد استفاده در زیست شناسی
جزوه کامل زیست شناسی 1 به همراه سوالات امتحانی
حجم: 2.49 مگابایت
توضیحات: توضیح متن درس و سوالات تشریحی به تفکیک فصول
روش علمی یا به عبارت دقیق تر روش اثبات تجربی یک پدیده به گسترهای از روشها اشاره دارد که برای بررسی پدیدهها، دست یافتن به دانش نوین، یا بازسازی و درهمآمیزی دانشهای پیشین بهکار میرود. یک روش پژوهشی برای اینکه علمی بهشمار آید باید بر پایه دادههای مشاهدهپذیر، تجربی و اندازهگیری شونده ساخته شده باشد و از یک رشته بنیادهای روشن استدلالی پیروی کند. به دیگرسخن، در روش دانشورانه، دادهها از راه مشاهده و آزمایش گردآوری میشوند، و پس از آن تدوین (فرمولبندی) شده و با فرضیههای موجود سنجیده میشوند.
علوم طبیعی دانشهائی هستند که موضوع آنها بررسی ویژگیهای فیزیکی طبیعت (به معنای وسیع آن، یعنی همه جهان) است. به این معنا علوم طبیعی از علوم انسانی متمایز است. در علوم طبیعی کوشش میشود تا پدیدههای طبیعی با روش علمی و براساس فرآیندهای طبیعی توضیح داده شود. گاه منظور از علوم طبیعی همان علوم زیستی است ولی این کاربرد رایج نیست و علوم زیستی بخشی از علوم طبیعی بهشمار میرود.
روش علمی (scientific method ): روش صحیح حل مسائل که از مراحل پشت سرهم یا متوالی تشکیل شده است. مراحل روش علمی به ترتیب عبارتند از:1- تعریف مسئله، 2- جمعآوری اطلاعات، 3- فرضیه سازی، 4- آزمایش فرضیه، 5- ثبت یافته ها، 6-نتیجه گیری و تفسیریافته ها، 7- انتشار گزارش
1- تعریف مسئله: در ابتدا پژوهشگر بایستی عنوان دقیق مسئلهای را که به دنبال یافتن پاسخ آن می باشد را مشخص نماید.
2- جمع آوری اطلاعات: در این مرحله محققین با مراجعه به کتب، مجلات، شبکه های اطلاع رسانی، افراد مطلع و … اطلاعات لازم را دربارة مسئلة مورد نظر جمع آوری می نمایند. این مرحله بسیار ارزشمند است، چون محقق، بر اساس اطلاعات دقیق و کافی می تواند فرضیة مناسبی ارائه دهد و آزمایش مناسبی طراحی کند.
3- فرضیه سازی: در این مرحله محقق براساس اطلاعات بدست آمده، علت احتمالی مسئله را به صورت فرضیه ای بیان می کند. فرضیه (به یونانی: ὑπόθεσις) یا یک توضیح برای یک رخداد است یا پیشنهادی برای اینکه چگونه چند رخداد با یک دیگر رابطه دارند. در تعریفی دیگر، فرضیه، به فرضی که گفته می شود که به عنوان یک توضیح و تفسیر آزمایشی بکار می رود و پایه ی تحقیقات بعدی را تشکیل می دهد. معمولا ً تشکیل یک فرضیه، نخستین گام در حل مساله یا مشکل است.
فرضیه (hypothesis ): حدس منطقی که براساس اطلاعات جمع آوری شده درباره علت مسئله یا موضوعی بیان می شود (بیان احتمالی علت موضوع یا حدس منطقی که درستی یا نادرستی آن هنوز مشخص نیست). فرضیه می تواند درست و یا نادرست باشد، بنابراین برای اثبات این موضوع، از روش آزمایش استفاده می شود.
4- آزمایش فرضیه: در این مرحله پژوهشگر آزمایش مناسبی طراحی و اجرا می کند. اگر نتیجة آزمایش منطبق بر فرضیه باشد، فرضیه درست می باشد. برای کاهش تاثیر شانس در نتیجة آزمایش و اطمینان از درستی آن، پژوهشگران یک آزمایش را چندین بار تکرار می کنند.
5- ثبت یافته ها: پژوهشگر در ضمن انجام آزمایش تمام اطلاعات و دادههای مربوط به ابزار و مواد استفاده شده، نتایج بدست آمده و نحوة اجرای آزمایش را یادداشت می نماید. ثبت یافته ها باید به گونهای باشد که هر پژوهشگر دیگری با استفاده از آنها، قادر به تکرار آزمایش و دستیابی به همان نتایج باشد.
6- نتیجه گیری و تفسیر یافته ها: در پایان آزمایش، دادهها و اطلاعات خام بدست آمده مورد بررسی و تجزیه و تحلیل دقیق قرار می گیرند. اگر انجام آزمایشهای مکرر درستی فرضیه ای را ثابت کند، فرضیه به نظریه تبدیل می شود و در صورت اثبات درستی نظریه در شرایط مختلف، نظریه به قانون علمی تبدیل می شود.
نظریه یا نگره[۱] بسته به رشته و روش معنیهای مختلفی دارد.تئوری یا نظریه به مجموعه مباحثی گفته میشود که برای بررسی وضعیت یا موقعیت سیستمی به کار رود. نظریه میتواند کاملا جنبه غیر تجربی داشته باشد مثل نظریه هایریاضی و یا جنبه تجربی برای بخش هایی از آن مورد استفاده قرار گیرد. به عبارت دیگر نظریه را میتوان بر اساس نتایج تجربی نیز پایه گذاری کرد. منطق و ریاضی دارای نظریههای اولیه هستند و علوم دیگر از جمله شیمی فیزیک و پزشکی بر پایه نظریههای مبنی بر آنها میباشند
نظریه علمی نگرهای است که ویژگیهای علمی داشته باشد:
تئوری را میتوان روشی برای درک یا مشاهده واقعیتها دانست، سیستم تفکری که خیلی عمیقترو پویا تر از تجربیات روزمره میباشد . تئوریهایی که به یکدیگر مرتبط هستند یک سیستم یا یک علم را تشکیل میدهند. دست اندرکارانی که این سیستم را بدانند و سیله با قدرتی برای مشاهده و تغییر و قایع در اختیار دارند . این وسیله قوی بر نگرش وشیوه جوابگویی او در کارهایش تاثیر می گذارد چون حوزه ادراکاتش وسیعتر و عمیق تر میگردد و میتواند پی آمدهای دور از ذهن را تعیین و پیش بینی کند و راه حلهای سنجیده تر و بهتر را برگزیند .
1- تئوری باید توانایی تعیین حقایق مورد مشاهده مربوط به یک مسئله را داشته باشد باید توصیف و تعیین کند چرا یک پدیده تحت یک شرایط خاص اتفاق می افتد . تئوری که پیچیده گی کمتری داشته باشد از تئوری که دارای پیچیدگیهای بیشتری است ارزنده تر میباشد. 2- یک تئوری باید با حقایق مورد مشاهده شده و با بدنه دانش مغایرت نداشته باشد 3- تئوری باید ابزارهای لازم را برای آزمون خود داشته باشد به این معنی که در صورت تأیید باید بتوان فرضیههایی قیاسی دیگری از آن استنتاج کرد و پیامدهای آن را پیش بینی کرد (ARY and etal ,1996)
|
انتشار گزارش: هر پژوهشگر موظف است نتیجة کارهای خود را از طریق رسانههای مختلف در اختیار سایر دانشمندان قرار دهد. چرا؟ |
نکته: چهار مرحلة تعریف مسئله، فرضیه سازی، آزمایش فرضیه و تفسیریافتهها مهمترین مراحل روش علمی است که باید توسط هر محققی اجرا شود.
آزمایش کنترل شده: به آزمایشی گفته می شود که همة عوامل مؤثر بر نتیجة آن ثابت می باشد، به جزء یک مورد، که به دنبال یافتن تأثیر آن بر نتیجة آزمایش می باشیم. مثلاً اگر هدف از انجام آزمایش بررسی تأثیر شدت نور بر رشد گیاه شمعدانی باشد، عوامل دیگر مانند دما، رطوبت، CO2 و … که برنتیجة آزمایش تأثیر می گذارد، ثابت نگه داشته می شوند.
طراحی آزمایش و خلاقیت: طراحی آزمایش به فرایند گردآوری داده در حالی که یکی یا چند متغیر در حال تغییراند گفته میشود. در آمار طراحی آزمایش معمولا به طراحی آزمایش کنترلشده گفته میشود هرچند انواع دیگر آزمایشها مانند نظرسنجی و آزمایشهای علوم طبیعی نیز وجود دارند.
در طراحی آزمایش، طراح معمولا علاقمند بررسی اثر برخی متغیرها یا دخالتها (مانند معالجات) در مقادیر و یا رفتار متغیرهای پاسخ است. طراحی آزمایش موضوع بحث گستره زیادی از علوم طبیعی و انسانی است.
در پژوهش علمی، به روشی از تحقیق که برای یافتن رابطه علّی میان متغیرها یا آزمودن یک فرضیه بهکار میرود آزمایش میگویند. آزمایش از پایههای اصلی رویکرد تجربی برای دستیابی به دادهها در مورد جهان پیرامون است و از آن هم در علوم طبیعی و هم در علوم اجتماعی بهره میگیرند. از آزمایشها میتوان برای حل یک مسئله یا رد و اثبات فرضیات نظری استفاده کرد. در آزمایشها، دانشمند یا کارشناس میکوشد تا مشاهده کند که آنچه در یک فرضیه بیان شده آیا در عمل نیز محقق میشود یا نه. فرضیه، نظریهای است که هنوز به محک آزمایش گذارده نشدهاست.
آزمایشها ممکن است بسیار دقیق باشند و به دستگاههای پیچیده نیاز داشتهباشند. محلی که ویژهٔ انجام آزمایش ساخته شدهباشد آزمایشگاه نام دارد. فرضیههای سادهای همچون وجود گرانش بر روی کرهٔ زمین را میشود با آزمایشهای سادهای در بیرون از آزمایشگاه نیز انجام داد. انجان این آزمایشها به درک روابط فیزیکی و شیمیایی در جهان هستی به انسان کمک میکند.
کارشناسان رشتههای گوناگون دانش از آزمایشهای متنوعی بهره میگیرند. برای نمونه جامعهشناسان برای رد یا اثبات نظریاتی در پیوند با رفتار گروههای انسانی این نظریات را میآزمایند و یا روانشناسان افرادی را به عنوان نمونه در شرایط ویژهای قرار میدهند تا با مشاهدهٔ رفتار آنها به نتایجی علمی دست پیدا کنند.
یکی از تعریفهای پژوهش علمی در اصل انجام یک رشته آزمایشها با هدف مشترک است.
در فارسی گاه واژهٔ آزمایش را به صورت «آزمایشات» جمع میبندند که از نظر دستوری درست نیست.[۱] و بهتر است که از واژهی "آزمایشها" بهره ببریم.
1- بررسی اثرات موسیقی بر میزان شیر گاو: برای آزمایش این فرضیه دوگروه گاو شیری در نظر می گیریم: گروه شاهد ( کنترل) و گروه تجربی؛ هر گروه حداقل شامل 30 راس گاو می باشد . گاوها از هر لحاظ( نژاد و سن) یکساناند و در دو محل (گاوداری) جداگانه با شرایط مطلوب و مشابه از نظر دسترسی به آب آشامیدنی، علوفه مناسب وکافی، نور، رطوبت و شرایط بهداشتی مناسب نگهداری می شوند. حال برای بررسی اثر موسیقی(متغییرآزمایش) بر میزان شیردهی گاوها ، هر روز در هنگام تعلیف یا هر زمان دیگر به مدت 30 دقیقه برای گاوهای گروه تجربی موسیقی ملایم و مناسبی پخش می نمائیم. در پایان روز میزان شیر هر یک از گاوها را اندازه گرفته و در جدولی که برای این منظور طراحی نموده ایم، ثبت می کنیم. این آزمایش را به مدت سه ماه ادامه می دهیم. در پایان میانگین شیر گاوهای هر گروه را تعیین کرده و با یکدیگر مقایسه می نمائیم. در صورتی که میانگین شیر گاوهای گروه تجربی نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری پیدا کرده باشد، می توان چنین نتیجه گرفت که: " به نظر می رسد موسیقی میزان شیر گاوها را افزایش می دهد". لازم به ذکر است که امروزه برای بررسی و تفسیر نتایج یک آزمایش علمی از نرم افزارهای آماری مانند SPSS یا BIOMECHO استفاده می شود.
2- بررسی اثرات شدت نور بر شدت فتوسنتز: : سه گروه گیاه آبزی مانند الودآ با شرایط یکسان و طبق شکل کتاب انتخاب کرده و آنها را برای آزمایش در شرایط مشابهی قرار می دهیم. بهجز آنکه گیاهان گروه اول یا گروه شاهد را در اتاقی با نور معمولی، گروه تجربی (دوم) را در اتاقی با نور کم و گروه تجربی (سوم) را در اتاقی با نور شدید قرار می دهیم. مشاهده می شود که در گیاهان گروه تجربی (سوم) نسبت به گروه تجربی (دوم) و گیاهان گروه تجربی(دوم) نسبت به گروه شاهد (اول)، تعداد حبابهای اکسیژن بیشتری آزاد می شود. بنابراین به نظر می رسد که "شدت فتوسنتز با شدت نوررابطۀ مستقیم دارد؛ به طوری که با افزایش شدت نور تا حد مجاز شدت فتوسنتز نیز افزایش می یابد".
3- بررسی اثرات دمای محیط بر شدت فتوسنتز: : سه گروه گیاه آبزی با شرایط یکسان و طبق شکل کتاب انتخاب کرده و آنها را در شرایط مطلوب و مشابه قرار می دهیم: گیاهان گروه اول یا گروه شاهد را در گلخانهای با دمای معمولی (حدود 25 درجة سانتیگراد)، گروه تجربی (دوم) را در گلخانهای با دمای پائین (حدود 15 درجة سانتیگراد)، و گروه تجربی (سوم) را در گلخانهای با دمای بالا (حدود 35 درجة سانتیگراد)، قرار می دهیم. مشاهده می شود که "در گروه شاهد نسبت به گروههای تجربی دوم وسوم، تعداد حبابهای اکسیژن بیشتری آزاد می شود. این امر بیان کنندة آن است که شدت فتوسنتز در دماهای مختلف، متفاوت است".
4- بررسی اثرات کمبود وتامین B1 بر کبوتر: برای انجام آزمایش دو گروه کبوتر انتخاب می نمائیم: گروه شاهد و گروه تجربی. هر گروه شامل 30 عدد کبوتر می باشند. کبوتر ها از نظر نژاد، سن و سایر ویژگیها کاملا شبیه یکدیگرند. افراد هر دو گروه در شرایط مناسب و مطلوبی از نظر دسترسی به آب، غذا و... در حیوانخانه نگهداری می شوند. کبوترهای گروه شاهد با برنج سبوس دار، که منبع غنی از ویتامین B1 می باشد، تغذیه می شوند. در حالی که کبوترهای گروه تجربی با برنج بدون سبوس تغذیه می شوند؛ یعنی از منبع غذائی ویتامین B1 محروم شده و دچار عارضه فقر ویتامینی می شوند. در طول سه هفته ، هر روز ضمن تغذیه ی کبوترها ، آنها از نظر فعالیتهای حرکتی نیز تست خواهند شد. بعد از گذشت ده روز مشاهده می شود که کبوترهای گروه تجربی دچار اختلال در حرکت شده و سرانجام فلج می شوند و قادر به حفظ تعادل خود نمی باشند. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که" به نظر می رسد کمبود شدید ویتامین B1 باعث فلج حرکتی و سرانجام مرگ کبوترهای گروه تجربی شده است."
زیست شناسی یکی از بحث برانگیزترین شاخه های علم است. نظرات متفاوت و گاهی متناقضی نیز در زمینه آموزش زیست شناسی در مدارس ایران، وجود دارد. به طور کلی دو دیدگاه کلی بر آموزش زیست شناسی در ایران حاکم است: دیدگاه سنتی و دیدگاه نوین. بر اساس دیدگاه سنتی دانش آموزان همانند ظرفهای توخالی اند که معلمین به طور معمول سعی می کنند با روش سخنرانی درباره موضوعات علمی و بدون توجه به تفاوتهای فردی فراگیران آنها را پر کند. در حالی که در روش نوین، یادگیری دانش آموزان بر اساس توجه به تفاوتهای فردی و توجه به تجرب ههای قبلی او صورت می گیرد. در این روش معلم از سبک های مختلف آموزشی (دیداری، شنیداری و حرکتی) استفاده می کند و دانش آموز نقش فعالی در یادگیری مفاهیم دارد. بنابراین آموزش زیست شناسی از یاددهی به یادگیری تغییر می کند.
به منظور بررسی میزان استفاده و کارآمدی روشهای تدریس زیست شناسی در مدارس خراسان شمالی، پرسش نامه های نظرسنجی تهیه و به کمک تعدادی از دبیران زیست شناسی استان تکمیل گردید. سپس نتایج نظرسنجی، جمع بندی و به کمک SPSS تحلیل شد.
بر اساس نتایج به دست آمده، به طور کلی استقبال دبیران زیست شناسی از روشهای سنتی مبتنی بر سخنرانی بیشتر از روشهای نوین و تعاملی مبتنی بر آزمایشگاه و فعالیت عملی است. بر اساس پژوهش حاضر مهم ترین دلیل توجه به روش های سنتی نبود امکانات آزمایشگاهی و کارگاهی، عدم تاثیر فعالیتهای عملی در نمره ارزشیابی سالانه، نگاه سنتی دانش آموزان و خانواده ها به آموزش زیست شناسی و توجه افراطی به کنکور سراسری دانشگاهها و عدم تمایل دبیران زیست شناسی به اموزش با ابزارها و روشهای آزمایشگاهی می دانند.
کلمات کلیدی: آموزش زیست شناسی، آزمایشگاه زیست شناسی،
پارکینسون
بیماری پارکینسون برای اولین بار توسط دانشمند انگلیسی به نام دکتر جیمز پارکینسون در سال 1817 میلادی توصیف شد و از این رو نام این بیماری به او تعلق یافت. چندی پیش هنرپیشه مشهور انگلیسی ، دبورا کر که به بیماری پارکینسون مبتلا شده بود، جان باخت. در تاریخ معاصر افراد مشهور زیادی به این بیماری مبتلا شدند. هیتلر، سالوادور دالی، مائو و محمدعلی کلی از این جملهاند. امروزه شیوع بیماری پارکینسون رو به افزایش است و مشاغل گوناگون و کار با مواد شیمیایی و صنعتی، استرس و تغییر سبک زندگی، همه در افزایش شیوع این بیماری مؤثرند. خوب است درباره پارکینسون بیشتر بدانید. اگرچه علت بیماری پارکینسون ناشناخته مانده است اما دانشمندان عواملی را مرتبط با بیماری پارکینسون شناسایی کردهاند. به عنوان مثال، درافراد بالای 60 سال ، احتمال ابتلا به بیماری پارکینسون حدود 2 تا 4 درصد است، در مقایسه با سایر افراد که حدود یک تا دو درصد است.
علت ایجاد بیماری پارکینسون در یک شخص هنوز مبهم باقی مانده است. علت احتمالاً ترکیبی از عوامل محیطی و ژنتیکی بوده و ممکن است از شخصی به شخص دیگر متفاوت باشد.
ردپای بیماری در خانواده
در حدود 15 تا 25 درصد افراد مبتلا به پارکینسون دارای یک خویشاوند مبتلا به پارکینسون، هستند. در یک تحقیق بزرگ، محققان دریافتند که در افرادی که دارای یک خویشاوند درجه اول مبتلا به پارکینسون مانند پدر و مادر یا خواهر و برادر مبتلا هستند، احتمال ابتلا به پارکینسون حدود دو تا سه برابر جمعیت عادی است. این به این معنی است که اگر والدین شما مبتلا به بیماری پارکینسون هستند، احتمال ایجاد این بیماری در شما کمی بالاتر از سایرین است.
بیماری پارکینسون در بسیاری از مبتلایان به صورت مستقیم با وراثت در ارتباط نیست اما محققان تعدادی از ژنهای دخیل در این بیماری را در تعدادی از خانوادهها شناسایی کردهاند. بعضی از این ژنها در پروتئینهایی که در عملکردهای سلولهای دوپامینی دخیلاند، تغییراتی ایجاد می کنند. به دلیل امکان مطالعات وسیع در آزمایشگاههای مدرن، امروزه جنبههای گوناگون وراثتی این بیماری، تحت تحقیقات گستردهای قرار گرفته است.
صدمات محیطی
بعضی از دانشمندان بر این باورند که بیماری پارکینسون ممکن است در نتیجه تماس با سموم یا آسیبهای محیطی به وجود بیاید. تحقیقات، تعدادی از عوامل مرتبط با پارکینسون مانند زندگی در مناطق حاشیهای شهر، استفاده از آب چاه یا مصرف ترکیبات آفتکش را مشخص کردهاند. تزریق ماده مخدری به نام متیل فنیل تتراهیدروپیریدین می تواند به سرعت موجب ایجاد بیماری پارکینسون به صورت دائمی شود. اما در حقیقت هیچگونه مدرک محکمی درباره اینکه یک عامل محیطی به تنهایی موجب ایجاد این بیماری شده است، وجود ندارد. اگرچه این عوامل محیطی در مطالعات نمونههای آزمایشگاهی پارکینسون کمک کننده هستند و محققان هنوز به دنبال سرنخها و ارتباطات تازهای میان عوامل گوناگون و ایجاد پارکینسون می گردند. اغلب متخصصان بر اینکه این بیماری ناشی از ترکیبی از عوامل وراثتی و محیطی است، هم عقیدهاند، اگرچه ما هنوز ماهیت این ترکیب را نمی دانیم.
پارکینسون چیست؟
بیماری پارکینسون اختلال حرکتی مزمن و پیش رونده است به این معنی که علائم این بیماری به مرور زمان بدتر می شوند. حدود 15 درصد مبتلایان به پارکینسون پیش از 50 سالگی تشخیص داده می شوند. شیوع این بیماری با افزایش سن، زیاد می شود. علت این بیماری ناشناخته است و در حال حاضر درمان قطعی برای این بیماری وجود ندارد اما تعدادی از روشهای دارو درمانی و جراحی برای بهبود علائم وجود دارند.
بیماری پارکینسون زمانی که سلولهای مغزی موجود در قسمتی از مغز به نام جسم سیاه دچار اختلال عملکرد می شوند یا می میرند، به وجود می آید. این سلولها ماده شیمیایی به نام دوپامین را تولید می کنند. دوپامین یک واسطه شیمیایی است که اطلاعات را به قسمتهایی از مغز که در کنترل حرکت و تعادل بدن دخیلاند، می فرستد. زمانی شخص دچار پارکینسون می شود که سلولهای مولد دوپامین شروع به از بین رفتن بکنند و میزان دوپامین تولید شده در مغز پایین بیاید.
بنابراین پیامهایی که در ارتباط با شیوه و زمان حرکت بدن هستند، از مغز آهستهتر فرستاده می شوند که سبب می شود، شخص مبتلا قادر به شروع و کنترل حرکاتش به صورت طبیعی نباشد. بیماری پارکینسون علائم متفاوتی دارد که از شخصی به شخص دیگر متفاوت است، مانند لرزش دست و پا، صورت و فک، سفتی یا گرفتگی عضلات اندامها و تنه، کاهش سرعت حرکات و اختلال تعادل و هماهنگی.
این بیماری بر اساس چهار علامت مخصوص آن مشخص می شود:
Ø ارتعاش دست و پا در حالت استراحت (لرزش بیمار همزمان با ارتعاش دست و پا در حالت استراحت)
Ø آرام شدن حرکت
Ø سختی حرکت ( خشک شدن) دست و پا یا بدن
Ø تعادل بد (تعادل ضعیف)
در حالی که دو یا بیشتر از این علایم در بیمار دیده شود، مخصوصا وقتی که در یک سمت بیشتر از سمت دیگر پدیدار شود، تشخیص پارکینسون داده میشود مگر اینکه علایم دیگری همزمان وجود داشته باشد که بیماری دیگری را نمایان کند.
بیمار ممکن است در اوایل، بیماری را با لرزش دست و پا یا با ضعیف شدن حرکت احساس کند و دریابد که انجام هر کاری بیشتر از حد معمول طول می کشد و یا اینکه سختی و خشک شدن حرکت دست و ضعف تعادل را تجربه میکند.
اولین نشانیهای پارکینسون مجموعهای متفاوت از ارتعاش، سفت شدن عضلات و تعادل ضعیف هستند.
معمولا علایم پارکینسون ابتدا در یک سمت بدن پدیدار می شوند و با گذشت زمان به سمت دیگر هم راه پیدا می کنند.
تغییراتی در حالت صورت و چهره روی می دهد، از جمله ثابت شدن حالت صورت (ظاهرا احساسات کمی بر چهره نمایان میشود) و یا حالت خیرگی چشم ( به دلیل کاهش پلک زدن). علاوه بر اینها، خشک شدن شانه یا لنگیدن پا در سمت تحت تاثیر قرارگرفته عوارض دیگر (عادی) این بیماری است.
افراد مسن ممکن است نمایان شدن یک به یک این نشانه های پارکینسون را به تغییرات افزایش سن ربط بدهند، ارتعاش را به عنوان “لرزش” بدانند، برادیکنسیا را به “آرام شدن عادی” و سفت شدن عضلات را به “آرتروز” ربط بدهند.
حالت قوز این بیماری را هم خیلی از این افراد به سن یا پوکی استخوان ربط می دهند. هم بیماران مسن و هم بیماران جوان ممکن است بعد از بیش از یک سال که با این عوارض روبرو بوده اند برای تشخیص به پزشک مراجعه کنند.
از هر100 نفر بالای سن 60 سال یک نفر به پارکینسون مبتلا میشود و معمولا این بیماری در حدود سن 60 سالگی آغار میشود. افراد جوانتر هم میتوانند مبتلا به پارکینسون شوند. تخمین زده میشود که افراد جوان مبتلا به پارکینسون (مبتلا شده در سن چهل یا کمتر) 5 تا 10 درصد کل این بیماران را تشکیل می دهند.
پیشرفت بیماری پارکینسون
بعد از بیماری آلزایمر بیماری پارکینسون معمول ترین بیماری مخرب اعصاب به حساب می آید. پارکینسون یک بیماری مزمن و همیشه در حال پیشرفت است. این بیماری نتیجه از بین رفتن یا ضعیف شدن و لطمه خوردن سلولهای عصبی در مغز میانی است. این سلولهای عصبی مادهای به نام دوپامین، ترشح می کنند. دوپامین پیامهای عصبی را از سوبستانتیا نیگرا یا ماده سیاه (مغز میانی) به بخش دیگری از مغر به نام کارپوس استراتوم یا جسم پینه ای می برد. این پیام ها به حرکت بدن تعادل می بخشند. وقتی سلولهای ترشح کننده دوپامین در سوبستانتیا نیگرا می میرند، مراکز دیگر کنترل کننده حرکات بدن نامنظم کار می کنند.
این اختلال ها در مراکز کنترل بدن در مغز باعث به وجود آمدن علایم پارکینسون می شوند. اگر 80 درصد سلولهای ترشح کننده دوپامین از بین بروند، علامتهای پارکینسون پدیدار می شوند. علایم پارکینسون در مراحل اولیه بیماری ملایم و بیشتر اوقات در یک سمت بدن دیده می شوند و گاه حتی احتیاج به درمان پزشکی ندارند. ارتعاش در حالت استراحت یک علامت ویژه بیماری پارکینسون است، که یکی از معمولترین علایمهای پارکینسون به حساب می آید. ولی بعضی از مبتلایان پارکینسون هیچ وقت با این مشکل برخورد نمی کنند. بیماران ممکن است دست لرزان خود را در جیب یا پشت پنهان کنند یا چیزی را برای کنترل ارتعاش در دست نگه دارند. لرزش می تواند بیشتر از هر محدودیت جسمی دیگر اثر منفی روحی داشته باشد.
با مرور زمان علایم اولیه بدتر و وخیم تر می شوند. یک رعشه ملایم تبدیل به یک ارتعاش مزاحم و ملموس می شود. ممکن است تکه کردن غذا و استفاده از دست مرتعش به مرور زمان سختتر شود. برادیکینسیا (آرام شدن حرکت) به مشکلی کاملا محسوس بدل می شود که محدود کنندهترین علامت و اثر پارکینسون است. آرام شدن حرکت می تواند مانع انجام عادات روزانه شود: لباس پوشیدن، ریش زدن و یا حمام کردن ممکن است وقت بسیار زیادی از روز را بگیرند. تحرک ضعیف میشود و مشکلاتی بوجود میآورد مانند نشستن و برخاستن از صندلی یا اتومبیل و یا غلتیدن در رختخواب. راه رفتن آهستهتر میشود و بیمار حالت قوز پیدا میکند ( سر و شانه به طرف جلو تمایل پیدا میکند). صدای بیمار یک نواخت میشود. کمبود تعادل میتواند باعث افتادن بیمار شود. دست خط ریزتر و ناخوانا می شود. حرکات غیر ارادی مانند حرکت دست در حال پیادهروی کم می شود.
علایم پارکینسون معمولا دست یا پای یک طرف بدن اختصاص دارد ولی با مرور زمان به دست یا پای سالم همان طرف هم سرایت میکند. این علایم پیشرفت میکند تا سمت دیگر بدن را هم تحت تأثیر قرار دهد. معمولا این پیشرفت تدریجی است اما سرعت این پیشرفت از بیمار تا بیمار تفاوت دارد. مهم است که بیماران پارکینسون در حال پیشرفت علایم با پزشک خود صحبت و مشورت کنند تا پزشک بتواند درمان را برای بیمارش فراهم کند زیرا بدن هر بیمار به طور مختلف و متفاوت به داروهای گوناگون واکنش نشان می دهد. هدف از درمان برای بیماران از بین بردن علایم نیست بلکه تحت کنترل درآوردن عوارض است. این امر می تواند به بیمار کمک کند تا مستقل عمل کند و یک کنترل مناسب برای این بیماری مزمن بوجود آورد. این بیماری از بین نخواهد رفت ولی کنترل عوارض آن می تواند تا حد زیادی جلوی ناتوان کردن و از کار افتادگی را بگیرد.
بیماران پارکینسون اغلب از این موضوع که بیماری آنها همواره در حال پیشرفت است، آگاه هستند و این موضوع می تواند باعث نگرانی شدید آنها شود. مبتلایان پارکینسون ممکن است بخواهند خود و مشکلات خود را بیش از حد نیاز تحت کنترل درآورند و خود را با دیگر افراد مبتلا مقایسه کنند. نگرانی در مورد پیشرفت بیماری و امکان ادامه کار هم غیرعادی نیست.
پیشگویی و تخمین زدن پیشرفت این بیماری در یک بیمار مشخص غیر ممکن است. سرعت پیشرفت و محدودیت های جسمی و روحی در بیماران مختلف متفاوت است. نوعی راهنمایی برای تشخیص پیشرفت این بیماری در بیماران مختلف بر اساس پیشروی بیماری از زمان تشخیص وجود دارد ولی این تنها در حد یک پیشنهاد است.
وقتی محدودیتهای جسمی پارکینسون به حدی برسد که کارهای روزمره سخت شوند، درمان علایم پارکینسون آغاز می شود.
کمیته دانش آموزی انجمن علوم اعصاب ایران یکی از کمیته های تخصصی انجمن علوم اعصاب ایران است که وظیفه سیاست گذاری، برنامه ریزی و سازمان دهی فعالیت های دانش آموزی در زمینه علوم اعصاب را دارد..
۱- گسترش دانش علوم اعصاب در سطح دانش آموزی
۲- ترویج پژوهش در زمینه علوم اعصاب در مدارس کشور
۳- شناسایی، تشویق و ترغیب دانش آموزان مستعد به فعالیت در زمینه علوم اعصاب و هدایت آن ها به تحصیل در این رشته
۴- فراهم نمودن فرصت حضور دانش آموزان ایرانی در مسابقات و عرصه های بین المللی.
در راستای این اهداف فعالیت های کمیته دانش آموزی در سال تحصیلی ۹۳-۹۴ عبارتند از:
۱- برگزاری کلاس های آموزشی علوم اعصاب در سطح دبیرستان های استان تهران
۲- برگزاری اولین سمپوزیوم دانش آموزی علوم اعصاب و نمایشگاه دستاوردهای دانش آموزی در حوزه علوم اعصاب همزمان با سومین کنگره علوم اعصاب پایه و بالینی( ۷ تا ۹ آبان ۱۳۹۳، تهران)
۳- برگزاری اردوهای آشنایی با تحقیقات علوم اعصاب و گروه های تحقیقاتی فعال در زمینه علوم اعصاب در دانشگاه های مطرح ایران برای دانش آموزان دبیرستانی
۴- برگزاری مسابقه علوم اعصاب دانش آموزی و اعزام نماینده ایران به مسابقات بین المللی علوم اعصاب (Brain Bee)
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره مسابقه جهانی دانش اموزی علوم اعصاب 2016 در ژاپن به سایت زیر مراجعه کنید.
http://www.neuroscience2016.jnss.org/en/
علوم شناختی یکی از دانشهای نو است که در کنار نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی، فناوری اطلاعات مجموعه دانشهای همگرا را که [2] NBIC نام گرفته اند تشکیل می دهند. این رشته از زیرمجموعه های علم اعصاب[3]، روان شناسی، زبان شناسی، هوش مصنوعی و فلسفه ذهن تشکیل گردیده است و کاربرد وسیعی در رشته های فرعی مانند پزشکی، آموزش و پرورش، جامعه شناسی، سیاست، علوم اطلاعات، ارتباطات و رسانه های گروهی، مهندسی پزشکی، مهندسی فرمان و کنترل و حتی علوم دفاعی و جنگ پیدا کرده است. مؤسسات تحقیقاتی و دانشگاههای بسیاری به تحقیق در زمینه علوم شناختی اشتغال دارند و در تلاشند تا راز بزرگترین سرمایه آدمی یعنی مغز و ذهن را کشف کنند و کارکردهای آنرا به عنوان عالی ترین و پیچیدهترین ودیعه الهی بشناسند.
تاکنون دانشمندان عصب شناس، زبان شناس، روانشناس، فیلسوفان ذهن و نظریه پردازان علم رایانه با کمک هم و در تعامل با یکدیگر توانسته اند گامهای با ارزشی را در جهت کشف و تبیین کارکردهای شناختی مغز انسان بردارند، به طوری که در مدت کوتاه سه الی چهار دهه اخیر یافته های گرانبهایی را برای ما به ارمغان آورده اند. به همین جهت، آنها دهه 1990 را دهه مغز نامیدند با این امید که با بسیج امکانات علمی و تلاش همگانی بتوانند بیش از پیش به دنیای اسرار آمیز مغز پی برند.
سرمایه گذاری کشورهای پیشرفته در زمینه این دانش نو بسیارچشمگیر است و رقابت شدیدی در دست یابی به اسرار مغز و استفاده کاربردی از آن در میان کشورها وجود دارد. در کشور ما در حالیکه در زمینه نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی و فناوری اطلاعات سرمایه گذاری مناسبی انجام گرفته و پیشرفتهای قابل توجهی به دست آمده است، ولی در زمینه عضو چهارم دانشهای همگرا، یعنی علوم شناختی هنوز اقدام متناسبی انجام نگرفته است. علیهذا، جا دارد نسبت به این دانش نو به عنوان یک دانش مادر که بی تردید تأثیرات شگفت آوری بر بسیاری از حوزه های انسانی بر جای خواهد گذاشت توجه شده، سرمایه گذاری بیشتری در توسعه این دانش نو انجام گیرد.
علوم شناختی همانند تمامی شاخههای معرفت بشری از پارادیم خاصی پیروی می کند. دانشمندان علوم شناختی ذهن انسان را شبکه پیچیدهای می دانند که اطلاعات را دریافت، نگهداری و بازیابی میکند و میتواند آن را تغییر شکل یا انتقال دهد. عملیات فوق را پردازش اطلاعات و این پارادایم را رویکرد پردازشی[4]میخوانند.
از دید علوم شناختی ذهن را میتوان با تساهل همچون نوعی رایانه دانست. در رایانه اطلاعات توسط دستگاههای ورودی مانند صفحه کلید یا مودم وارد سامانه میشود و سپس عملیات متفاوتی برروی آن انجام میگیرد. اطلاعات وارد شده را میتوان در رایانه ذخیره و توسط نرم افزار پردازش کرد. نتیجه این پردازش میتواند به خروجی رایانه تبدیل گردد.
به همین شکل، اطلاعات از جهان خارج توسط گیرندههای حسی ما (مثل بینایی یا شنوایی) به داخل شبکه پردازشگر (ذهن) راه مییابد، در حافظه نگهداری میشود و در فرایند تفکر پردازش میگردد. خروجیهای این پردازش میتواند گفتار یا رفتار حرکتی باشد. البته، باید توجه داشت که اطلاعات در این رویکرد معنای بسیار وسیعی دارد وشامل تمامی دریافتهای انسان از جهان خارج بهعلاوه تمامی مفاهیم و ادراکاتی می شود که در درون ذهن انسان به صورت فطری یا اکتسابی وجود دارد.
کوشش برای فهم و درک ذهن و کارکرد آن دست کم به دوران یونان باستان و زمانی باز می گردد که فلاسفهای چون افلاطون و ارسطو سعی در توضیح طبیعت شناخت بشری داشتند. بررسی ذهن تا قرن نوزده میلادی که مقارن با پیدایش روانشناسی علمی بود، همچنان در حیطه فلسفه باقی ماند. مکاتب اولیه روانشناسی علمی نیز بیشتر متمرکز بر بررسی جریانهای درونی ذهن از طریق خودکاوی یا دروننگری[5]بودند. دانشمندان این مکاتب پس از آموزشهای لازم به آزمودنیها از آنها می خواستند جریانهای درونی ذهن خود را به دقت گزارش کنند تا بدین ترتیب سیر و الگوی جریانات مزبور را ترسیم و تشریح نمایند.
چند دهه پس از ظهور این علم، مکتب رفتارگرایی[6]به رویکرد غالب در روانشناسی تبدیل شد و نگرشی کاملاً متفاوت با مکاتب قبلی داشت. رفتارگرایان وجود و بررسی جریانهای درونی ذهن را اساساً نادیده می گرفتند و معتقد بودند روانشناسی باید محدود به بررسی پدیده های قابل مشاهده، مانند محرکات بیرونی و پاسخهای رفتاری موجود زنده به آن محرکها باشد. بدین ترتیب بحث و بررسی در مورد ساز و کارهای درونی ذهن عملاً برای چند دهه، حداقل در مجامع علمی آمریکا مسکوت ماند.
در اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 قرن بیستم میلادی دانش مربوط به مطالعه ذهن دچار تحولی شگرف شد. در این سالها دانشمندان حوزههای متنوعی چون علم اعصاب ، زبانشناسی، روانشناسی، هوش مصنوعی و فلسفه متوجه شدند که همگی سرگرم حل مسائل مشترکی در مورد کارکرد ذهن هستند و رهیافتهای متفاوت آنان در جهت حل این مسائل می تواند مکمل یکدیگر باشد. این اندیشمندان معتقد بودند که میتوان با روشهای غیرمستقیم به بررسی و تحقیق در باره فرایندهای ناپیدای ذهن پرداخت و محدود کردن روانشناسی به بررسی رفتارهای قابل مشاهده، آنطور که رفتارگرایان معتقد بودند عملی نادرست است.
در واقع نگاه این محققین به ذهن مبتنی بر بررسی بازنمودهای ذهنی[7] و نحوه پردازش آنها بود. همکاری و همفکری آنها نهایتاً منجر به پدید آمدن دانشی میان رشتهای شد که امروزه آن را علوم شناختی می نامند.
با تشکیل انجمن علوم شناختی[8]و انتشار نشریه علوم شناختی[9] در آمریکا پایههای این دانش نو در دهه 1970 نهاده شد. در دهه 1990 یا دهه مغز نیز پیشرفت سریع و چشمگیر فناوری تصویربرداری و مطالعه مغز و پیدایش ابزارهایی مانند fMRI[10], [11]PET, [12]MEG موجب شد علوم اعصاب سهمی جدی تر در پیشرفت علوم شناختی داشته باشد. در حال حاضر بیش از 60 دانشگاه در آمریکای شمالی، اروپا، آسیا و استرالیا مشغول تربیت دانشجویان و محققین این رشته هستند و نیز بسیاری از مراکز علمی دیگر دروس مربوط به این رشته را ارائه می کنند. به هر صورت، فعالیتهای علمی، نظریه پردازی و اکتشافات در این دانش به صورت تصاعدی در حال رشد است.
برگرفته از پژوهشکده علوم شناختی
برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت پژوهشکده علوم شناختی مراجعه نمایید.
به دلیل کمبود تحقیقات در زمینه تفاوتهای جنسی مغز، هنوز از جنسیت به عنوان متغیر در طراحی آزمایشها استفاده نمی شود. ولی کاربردهای تحقیقاتی وسیعی در این زمینه، برای درک بهتر فرایند رشد طبیعی مغز و بلوغ، آسیب شناسی رفتارهای اجتماعی، سوء مصرف مواد یادگیری و حافظه، آسیبهای مغزی و بیماری های نورو دژنراتیو مانند پارکنیسون، آلزایمر، هانتینگتون و موارد بسیار دیگری که از نظر سلامتی جسمی و روانی فردی و اجتماعی انسان امروزی مهم تلقی می شود، وجود دارند. اندازه و وزن مغز انسان، تفاوتهای ماکروسکوپیک و میکروسکوپیک مغز، تفاوت های عملکردی در مناطق مختلف مغز و رفتارهای جنسی(مثل هویت جنسی و میزان شیوع ناهنجاریهای نورولوژیک و روانپزشکی) بین دو جنس نر و ماده مشاهده می شود.
درک مکانیسمهایی که باعث بروز تفاوتهای جنسی در رفتار جانوران می شوند، به فهم درست تفاوتهای جنسی در انسان کمک می کند. در جانوران مهرهدار، هورمون تستوسترون، مسئول ایجاد بیشتر و شاید همه تفاوتهای جنسی شناخته شده در سیستم عصبی و رفتار جانوران است: مانند نرینه کردن تکوین و رشد عصبی، ایجاد رفتارهای نرینه و سرکوب رفتارهای جنس ماده. هورمون تستوسترون از طریق ممانعت یا تشدید مرگ سلولی و یا به وسیله تغییر شکل و حذف سیناپسها، تکوین سیستم عصبی را شکل می دهد. تعامل تجربیات با تستوسترون باعث بهبود یا کاهش اثرات آن بر دستگاه عصبی مرکزی می شود. هورمونهای گنادی علاوه بر اثرات دائمی بر تکوین دستگاه عصبی مرکزی که در دوران جنینی اعمال می شود، اثرات موقتی نیز بر مغز جانور بالغ دارند. این اثرات به ویژه در بروز رفتارهای جنسی در ابتدای بلوغ و در بزرگسالی بسیار اهمیت دارند. به نظر می رسد تفاوتهای جنسی مغز، به اثرات چندین ژن مختلف بستگی دارند، که تاکنون شناسایی شدهاند. بنابراین، با توجه به اهمیت و جایگاه ویژهی علوم شناختی و مطالعه ساختار و عملکرد مغز در دنیای معاصر، لزوم توجه همه جانبه و کاربردی به آن در همه حوزهها، به ویژه در امر آموزش، بیش از پیش احساس می شود.
وا واژگان کلیدی: تمایز جنسی مغز، هورمون تستوسترون، علوم شناختی
استفاده نامناسب از داروهای آنابولیک در جامعه ما، به ویژه در بین جوانان ورزشکار، به شدت گسترش یافته است. این در حالی است که اغلب مصرف کنندگان از اثرات سوء این قبیل داروها بر سلامتی خود آگاه نیستند و حتی گاهی تصورات باطلی نیز نسبت به این داروها دارند. اثرات داروهای آنابولیک در دوران جنینی، به ویژه دوره بحرانی رشد و نمو جنین، شدیدتر نیز می باشد. به منظور بررسی و مقایسه اثرات تجویز مقادیر متفاوت تستوسترون بر رشد و تکوین جنینهای رت، مقادیر 2 ، 4 و 6 میلیگرم تستوسترون انانتات در روز شانزدهم بارداری به رتهای حامله تزریق شد. در روز بیستم بارداری ژنیتالیای خارجی و داخلی جنینهای نر و ماده از نظر ماکروسکوپی و میکروسکوپی مورد بررسی قرار گرفت. در جنینهای ماده تجربی ماسکولنیزاسیون ژنیتالیایی خارجی به خوبی قابل تشخیص است. یعنی فاصله آنوژنیتال افزایش یافته و در فاصله بین مخرج و ژنیتالیایی خارجی کیسه رشد یافتهای شبیه کیسه بیضه مشاهده می شود. علاوه بر افزایش نسبی اندازه پنیس در جنینهای نر، اندازه نسبی کلیتوریسِ جنینهای ماده نیز، نسبت به گروه شاهد، رشد بیشتری را نشان می دهد. از اثرات تراتوژنیک تستوسترون می توان به مشاهده جنینهای نارس، مردهزایی و اتولیز جنینها به ویژه در صورت تزریق مقادیر زیاد دارو، شکمِ باز و پیچ خوردگی لوله رحم در جنینهای نارسِ ماده و عدم نزول بیضه و ژنیتالیای خارجی رشد نیافته(فالوس) در جنینهای نر اشاره کرد. بررسیهای ما از مشاهده اسلایدهای میکروسکوپی نیز نشان می دهد که در جنینهای نر تجربی، تراکم نسبی سلولی، حجم بافت بینایی و ضخامت غلاف آلبوژینه نسبت به گروه شاهد افزایش یافته است. در جنینهای ماده نیز افزایش نظم سلولی بافت مزانشیمی زیر اپیتلیوم مطبق واژن و نشانههای تشکیل عضلات صاف قابل تشخیص است. بنابراین چنین به نظر می رسد که افزایش سطح تستوسترون پلاسمایی رتهای حامله علاوه بر اثرات تراتوژنیک و آمبریوتوکسیک، بر رشد و تکوین جنینها و تمایز جنسی اثرات نامطلوبی دارد. لذا نظارت جدی بر توزیع داروهای آنابولیک اجنتاب ناپذیر می نماید.
کلمات کلیدی: تکوین ژنیتالیا، داروهای آنابولیک