تحریک الکتریکی مغز
در سالهای اخیر استفاده های متعددی از روشهای تحریک مغز تحت عنوان بیوفیدبک و نوروفیدبک معمول شده است. برخی از مراکز درمانی برای بهبود و ارتقای عملکردی شناختی افراد و حتی ورزشکاران از این روش استفاده می کنند. به نظر می رسد، استفاده طولانی مدت تحریک الکتریکی مغز از طریق LTP و LTD اثرات ماندگاری بر عملکرد شناختی مغز می گذارد.
روش درمانی تحریک عصبی شامل تحریک دستگاه عصبی محیطی (تحریک عصب واگ، تحریک نخاعی و تحریک زیرپوستی مغز) و تحریک عمقی مغز میباشد. روش تحریک عمقی مغز ، به عنوان روش جایگزین و موثر، در بیماران مختلف عصبی مانند صرع مقاوم به دارو و غیرقابل درمان از طریق جراحی استفاده می شود. این روش، به اشکال گوناگون (تهاجمی و غیرتهاجمی)، با استفاده از تحریک الکتریکی با فرکانس پائین و فرکانس بالا، در مناطق آناتومیکی مختلف مغز مانند هسته های تالاموسی، جسم دم دار و هیپوکامپ با روشهای کلینیکی و حیوانی مطالعه شده است. از این روش، برای درمان پارکینسون، افسردگی مزمن و حتی برای کاهش وزن و درد نیز استفاده می شود. ولی، سازوکار آن هنوز به درستی مشخص نشده است.
در ده سال اخیر روش های مختلف تحریک عمقی مغز مانند استفاده از امواج الکتریکی با فرکانس پائین به عنوان درمان جایگزین برای کاهش فعالیت مغز و حملات تشنجی مورد توجه محققین قرار گرفته است. در مطالعات بالینی درمان بیماران با تحریک الکتریکی مغز عوارضی از قبیل عفونت، خونریزی و تشنج ناشی از تحریک، اختلال حافظه و افسردگی بالا گزارش شده است. بنابراین، با وجود مجوز استفاده از این روش در انگلستان به دلیل خطرات احتمالی و فقدان اطلاعات دقیق درباره اثربخشی آن، به صورت محدود استفاده می شود. بنابراین، به نظر میرسد تغییرات رفتاری موشهای صحرائی ناشی از اثرات شناختی ماندگار آن بر مغز می باشد.
تحریک عمقی مغز مانند استفاده از امواج الکتریکی با فرکانس پائین مزایای بی شماری برای بیماریهای نوروپاتولوژیکی مختلف دارد. این روش در کاهش علائم حرکتی بیماری پارکینسون، لرزش عضلانی، دیستونی و همچنین کاهش درد مزمن بسیار موثر است. به تازگی، اختلال وسواسی-اجباری و افسردگی مقاوم به درمان با این روش نتایج امیدبخشی داشته است. با این حال، به رغم این دستاوردهای بالینی، مکانیسم عمل دقیق تحریک عمقی مغز هنوز باید کاملا مشخص شود.