دغدغه آموزش برای توسعه و پیشرفت ایران

دکتر رضا مقدسی: پژوهشگر و نویسنده

دغدغه آموزش برای توسعه و پیشرفت ایران

دکتر رضا مقدسی: پژوهشگر و نویسنده

دغدغه آموزش برای توسعه و پیشرفت ایران

دکتر رضا مقدسی
دکتری نوروفیزیولوژی
فارغ التحصیل دانشگاه شهید چمران اهواز؛
دبیر زیست شناسی؛ پژوهشگر و نویسنده؛ مدرس دانشگاه
عضو هیات تحریریه مجله رشد زیست شناسی؛
سردبیر و موسس مجله عصر زیست شناسی
مدیر و موسس آکادمی دغدغه آموزش ایران؛
بنیانگذار مجموعه آموزشی زیستا
عضو انجمن‌ بین المللی IBRO (International Brain Research Organization)
عضو انجمن‌ بین المللی SFN (Society for Neuroscience)
عضو انجمن‌ بین المللی ILAE (International League Against Epilepsy)
عضو انجمن‌ بین المللی IBE (International Bureau for Epilepsy)
عضو انجمن فیزیولوژی و فارماکولوژی ایران؛
عضو انجمن زیست شناسی ایران؛
عضو انجمن بیوانفورماتیک ایران؛
عضو انجمن علوم اعصاب ایران
عضو انجمن نویسندگان ایران
*************************
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست.
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد.
ژاله اصفهانی

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

 گویند، آموزش زیربنای علم و حکمت و معرفت است. و آموزش باعث و بانیِ سعادت و شقاوت اقوام بوده است. از ادوار قدیم تا عصر جدید. از ایران باستان و روم و یونان تا ژاپن و آلمان و مالزی. باری، اینجانب قریب به ۳۰ سال از عمر خویش را صرف آموزش و پژوهش در علوم زیستی نموده ام. و بسا کتب و مقالات متعدد، اندر رموزِ آموزشِ علوم زیستی، در مجلات و نشریات داخله و خارجه بنِگاشته و درج کرده ام. چه بسیار سمینارها و همایش های علمی را، بدونِ هیچ گونه چشم داشتی از وزارت آموزش و پرورش، شرکت جسته و از محضر علما و دانشمندانِ بسیار کسب فیض نموده‌ام. البته، همه ی اینها را مدیون لطف پروردگار می دانم که همواره راهنما و حامی من بوده و هست. هدف از نگارش این سطور، بیانِ جفائی است که بر آموزش و تربیت فرزندان این مرز و بوم می‌رود. و البته قصد تبلیغ و خودستایی نیز ندارم. چون:

تا بدانجا رسید دانش من/ که همی بدانم که نادانم

به استجابتِ قولِ نبی مکرم اسلام؛ "که علم را بیاموزید حتی در سین"؛ مدتی را نیز جلای وطن کردم و در سرزمینِ مردمانِ خونگرمِ جنوب، علاوه بر تدریس علوم زیستی، که وظیفه قانونی و شغلی من بوده است، به کسبِ مهارت هایِ جدید در علومِ اعصاب اهتمام ورزیدم. و با کسب درجه عالی دانش آموخته شدم. سپس، مثل خیلی از دانش آموختگان مقطعِ دکترا، به دنبال موقعیت مناسبی بودم، تا بِتوانم دینم را به وطن ادا کنم. هر چند تاکنون نیز، در حد توان کوشیده ام. همچون شهید چمران و حاج قاسم؛ که ارادتی ویژه به ایشان دارم، و بسیار؛ معلمان و اساتید این مرز و بوم که در گمنامی منشا خیر و برکت، بوده و هستند. توصیه های دوستان؛ متفاوت و از شرق و غربِ عالم بود. تا برخی ولایات داخله. آخرالامر، قرار بر این گذاشتیم که چند صباح باقی عمر را در ولایات خراسان ادامه خدمت دهیم. لذا، بعد از دو دهه آموزاندن دانش آموزانِ کرد و عجم و عرب و فارس، مجددا، به دیار خود رجعت نمودم.

ما را به مدرسه ای حوالت دادند؛ نام آور. و آن مدرسه را مدیری بود، به غایت جدی و خوش سخن.  مر ایشان را معاضدانی بودند؛ به غایت دانشمند و تست زن. یکی از ایشان بسی فنون دنیای مجاز می دانست؛ شاید در قواره­ی بیل گیتس. و آن دیگری نیز، در فنون تِستات و سرکیسه کردن متعلمان، بس خبره.

بعد از جلوسِ اجلاسِ ایشان، مدرسه بالاتفاق تستکده ای شد، به غایت زیبا. جمیع متعلمان و معلمان سرتاسر روز را مشغول تست زدن و تست خواندن و تست نوشتن بودند: تست المپیاد، تست کنکور و تست فلان و فلان. بد مخمصه ای بود.

روزی در محفلی نشسته بودیم، یکی از کاسبان کنکور، بانگ برآوردی و  لاف زدندی که: تمام "تست های کنکور کوانتوم را در کسری از ثانیه با فنون ویژه بر کرسی نشانم". و آن دیگری اظهار همی داشتی که: "دیتا پروژکتور نیز، مفید دستگاهی است؛ چون چندین تست را در کسری از ثانیه در مقابل دیدگان متعلمان به نمایش می گذارد". آن دیگری از کرانه بفرمودی:"مسابقات علمی-آزمایشگاهی و فعالیت های علمیِ غیردرسی، اجحاف در حق دانش‌آموزان و کاستن از مهارت تست‌زنی ایشان است". البته، اکثر معلمان به سان متعلمان بودند؛ ساکت و حرف گوش کن. و من مات و مبهوت. از علومی که در مدرسه جاری است.

روزی مدیر مدرسه، بعد از از کلی تعریف و تمجید، مرا بنواخت. و اظهار داشت: "کاش به جای تدریسِ بی حاصل در آزمایشگاه و طبیعت، قدری نیز تست می‌زدید، تا تست خون متعلمان خوب بِنُماید". روز دیگر از پایین آمدن تست خون متعلمان اظهار ناخشنودی همی کردی. القصه، گویا آن همه تجربه و تخصص و زحمت، در مقابل چشمان ایشان، هیچ می نمود، هیچ.

در نتیجه­ی اهتمامِ تام مدیر و دستیارانِ ایشان، مدرسه شده بود، تستکده. دانش آموزان، فوج فوج، در سالن و حیاط مدرسه، مشغول تست زدن بودندی. فقط تست تست تست. و من هاج و واج، از علومی که تاکنون غافل بودم و در هیچ کتاب و محفل علمی نجسته بودم.

سالی گذشت. کرونا به ناز و کرشمه از در وارد شد. مدارس جمیعاً تعطیل گشتند. دانش آموزان، رو به سوی مشاور شتافتند. تا مر ایشان را چاره ای بسازد. و مشکل را بگشاید. مشاور بی نظیر و به غایت جدی. البته در فعل اقتصاد. و دانش‌آموزان ناغافل، از این همه جفایی که بر ایشان می رفت. برخی از متعلمان، کیسه گدایی در دست، در به در  به دنبال تستی و مشاوره ای و راهی برای ورود به رشته پزشکی. که غایت آرزوهای خیل عظیم دانش‌آموزان است. کلاس از پس کلاس. تست از پس تست. مشاوره از پسِ مشاوره و علی هذا. کاش عاقلی پدیدار شود. و این گمراهان را مشاورتی می‌کرد. و از این سراب بی انتها بازشان می داشت. داستان متعلمان را، داستان سیمرغ ماند. که بسیار مرغان بشتافتند. ولی اندکی از ایشان به مقصود رسیدند. و البته، عده ای به ناحق در مسیر جان باختند و طی طریق نتوانستند. خداوند متعال انسان را به زینت خرد بیاراست تا خوب بیاندیشد. خوب ببیند؛ زندگی‌را. زیبایی ها را. تا خوب بنگرد در احوال خود. و راه زندگی را با توجه به احوالات خود برگزیند. تا لذت ببرد از معنویات و مادیات. و زندگی را به فنا نسپارد.

 

 

 

  • Reza Moghaddasi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی